تا زمانیکه به عمق واقعی انسانها پی نبرده ای
دوستشان نداشته باش ...
زیرا عمیقترین زخمها زخم خنجر کسی است
که با تمام وجود دوستش داشتی
هرگز نگذارید بو ببرند که بعد از رفتنشان چه بر شما گذشت.
بگذارید در حسرت یک " دلسوزی آنی "برای شما بمانند.
در حسرت اینکه سرشان را با تامل تکان بدهند و زیر لب بگویند " ببین با خودش و من چکار کرد"
حتی در حسرت یادآوری آنچه از خوب و بد که گذشت.
یادتان باشد ، قدرت در دست شما است که توانایی عاشق شدن و دوست داشتن داشته اید.
یادتان باشد، آدمهای ضعیف که میروند شایسته ی داشتن قلب و احساسِ شما نیستند.
یادتان باشد، برگشت، گاهی سقوط به اعماقِ حقارتی دو جانبه است.
قوی باشید و خوددار و بزرگ.
آدمهای غمگین و دلشکسته و رنجور را هیچکس دوست ندارد.
( غم را برای شاعرِ خود بگذاریدوبروید )
عشقي كه مي رود را بدرقه كن
دلتنگي كن
جايش را زود پُر نكن
به او ساعت ها فكر كن، به رفتن اش به ماندن تو بعد از او
خاطرش را عاشقانه ياد كن
نه كه او آنقدر با ارزش باشد، هر چه هم
مفت بود اما دل خودت را هرز نكن
نگذار مهمانسراي مسافرهاي يك روزه شوي و عادت كند كه رفت، خاموش شود و بهانه نياورد.
اما بياموز كسي كه تو را با اين غمها تنها گذاشت هرگز ارزش زنده ماندن در كنار تو را، ديگر ندارد
بگذار دلت هميشه مغرور عشق باقي بماند و به خواري نيُفتد. هرگز براي آني كه هيچ ات شمرد هيچ باقي نگذار جز افسوس خوردن براي عشقي كه به او داشتي